همایون هاشمی متولد 1345 اهل تکاب بوده که در سال 1362 ، وارد دبیرستان سپاه ارومیه شد. همان دبیرستانی که وحیدجلال زاده(متولد 1347 در محله بهارستان ارومیه، کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران و استاندار آذربایجان غربی در دولت دکتر احمدی نژاد)، محمودی، شریف ن‍ژاد و ... در آنجا تحصیل می کردند و این اتفاق ، بسترساز رفاقت و ارتباط بین آنان گردید(آینا نیوز، 1388 / گلزار ، online ).

همایون هاشمی در جوانی در حوزه ورزش(عضویت در تیم محلی پرستو) و کشتی نیز از علایقی چند برخوردار بود(رضوانی، 1390). وی بواسطه علاقه اش به پزشکی و استعداد فردی نسبتا مناسب ، موفق شد در دانشگاه علوم پزشکی ارومیه همراه با نبی اله احمدیان( معاون اسبق بسیج دانشجویی کشورو دوستان جلال زاده) ادامه تحصیل دهد. هاشمی بعد ها در قرار گاه ثار ا... سپاه و سپس بنیاد تعاون ناجا فعالیت نمود. بعد از روی کار آمدن دولت نهم و آمدن علی کامیار به بهزیستی(1385 ، معاون پارلمانی و استان های سازمان بهزیستی کشور)، دکتر هاشمی با سفارش جلال زاده ، معاون استانی سازمان بهزیستی آذربایجان غربی شد( سابقه فعالیتی محدود وی در دولت و سازمان بهزیستی، از همین جا آغاز گردیده است).

کامیار بیش از دو سال در سازمان بهزیستی دوام نیاورده و بعد از اتفاقاتی که در سازمان بهزیستی رخ داد ، هاشمی به عنوان سرپرست بهزیستی استان آذربایجان غربی معرفی گردید. در 18 ماه خدمت همایون هاشمی (در دوره رحیم قربانی استاندار وقت آذربایجان غربی) در استان، توفیقات خاصی حاصل نگردید به گونه ای که، قربانی در صدد تغییر وی بر آمده ولی تصمیم به تغییر وی، مصادف با تغییر قربانی و آمدن وحید جلال زاده به عنوان استاندار جدید آذربایجان غربی شد. شنیده ها حاکیست، ارتباط دوستی و خانوادگی هاشمی با جلال زاده و سابقه طولانی ارتباط فی مابین، بارقه ای از امید در وی ایجاد نمود . جلال زاده که خود نقش اول پیوستن همایون هاشمی به دولت نهم را ایفا کرده بود ، بر آن شد با رایزنی فعال خود و با استفاده از دوستی 15 ساله اش با شیخ الاسلامی در وزارت علوم، شهرداری تهران، صداو سیما و نهاد ریاست جمهوری بتواند، همایون هاشمی را جهت پست ریاست سازمان بهزیستی پیشنهاد نموده و به گونه ای عمل کند که وی یکی از اصلی ترین گزینه ها برای سرپرستی این سازمان باشد(‌حتی شنیده شده در سفر دکتر احمدی نژاد به استان آذربایجان غربی، جلال زاده این پیشنهاد را تقدیم رییس جمهور نیز نموده است). بر این اساس، به نظر می رسد رایزنی های جلال زاده در انتخاب هاشمی موثر بوده و به این ترتیب مثلث جلال زاده، شیخ الاسلامی و همایون هاشمی شکل گرفته باشد(گلزار ، online).

نارضایتی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از دکتر اسفندیاری (نامبرده به مدت 16 ماه در سمت سرپرست سازمان بهزیستی کشور، انجام وظیفه نمود و حتی حکم ریاست وی بر سازمان بهزیستی زده نشد) و برخی از جریانات و خواست های بیرونی سبب گردید تا با بوجود آمدن نوعی خلا قدرت، فرصت برای هاشمی که پیش از این رئیس مرکز نوسازی و تحول اداری سازمان بهزیستی بود فراهم شده و با حکم بدون مدت عبدالرضا شیخ‌الاسلامی در تاریخ 17 شهریور 1390 ، به عنوان رئیس جدید سازمان بهزیستی کشور انتخاب شود .

تحلیل برنامه ارایه شده توسط هاشمی به مراجع ذی صلاح و وزیر وقت، به راحتی نشان می دهد که همایون هاشمی فاقد رویکردی جامع نسبت به فعالیت در بهزیستی بوده است. بر اساس شواهد و قرائن موجود و در برداشتی ، می توان اینگونه تحلیل نمود که پس از ابلاغ حکم ریاست سازمانی، همایون هاشمی با تبعیت از سیاست و رویکرد مدیریتی بشدت انعطاف پذیر و بشکل همزمان اقدام به انجام فعالیت های تثبیتی همانند تقویت حلقه های مشاوران با بهره گیری از افراد صاحب نام ، تقویت ارتباط با مجلس و یارگیری رفاقتی از بین نمایندگان ، ماموریت دهی های غیر هدفمند به برخی از افراد خاص و گماردن همزمان و در عین حال مستقل چندین نفر بر موضوعی واحد( به گونه ای که هیچ کدام توان به انجام رسانی مستقل کار را نداشته و مجددا قدرت در دست وی متمرکز گردد)، افزایش ارتباط با نهاد ریاست جمهوری خصوصا حلقه ........ ، رسانه گرایی و حضور مستمر و عموما تنها در رسانه های تصویری و مطبوعات(چهره سازی از خود) ، بهره گیری مکرر از راهبرد فرار به جلو و این استراتژی که سازمان بهزیستی فلان کار را نیز در دست اقدام دارد(فعالیت کم عمق و عموما نمایشی) ، مشارکت طلبی از طیفی از مدیران دولتی در قالب همکاری با سازمان بهزیستی در رساندن بن های مددجویی به دست افراد مستمند مراجعه کرده به این دسته از مدیران، در پیش گیری راهبرد ارایه جواب مثبت به همه افراد و انجام کار مورد نظر خود در پشت پرده(سرگردان سازی و مشمول زمان کردن برخی از اموری که بر خلاف تمایل درونی وی بود)، دعوت به همکاری غیر مستقیم به تعداد زیادی از افرادی که بنوعی ممکن بود بخشی از کار سازمان با آنها مرتبط باشد،دعوت از هنرمندان و ورزش کاران برای جلب افکار عمومی، دعوت وسیع از مقامات سیاسی ، دولتی و خانواده آنها جهت بازدید از مراکز تحت نظارت بهزیستی ، برپای جشن های مکرر در سازمان، دور کردن خشن و بعضا ناصحیح همکارانی که دارای زاویه و تفاوت نگاه با وی بودند و ....... ، نمود. کارهایی که نتیجه و ثمر آنها، چیزی جز درگیری شدن کم عمق در وظایف و مسئولیت های این سازمان حمایتی و حساس نبوده است.

سوال اینجاست که چرا همایون هاشمی در طول مدت مدیریتی خود و با وجود تغییرات نسبتا گسترده ایجاد شده(انتخابات مجلس دهم، استیضاح و خلع ید شدن شیخ الاسلامی ، روی کار آمدن عباسی بعنوان سرپرست و وزیر جدید ، انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ، روی کار آمدن علی ربیعی بعنوان وزیر جدید و ..... ) و گرایشات آشکار سیاسی در پیش گرفته (بیانات وی با مضمون نمره دولت احمدی نژاد در حوزه بهزیستی 100است ،کارهای بی نظیر احمدی نژاد در بهزیستی، تا ده ها سال از ذهن ها فراموش نخواهد شد، شنیده ها وشایعات مربوط به سوگیری های انتخاباتی و غیره)(امروز و فردا، 1392)، هنوز در مستند مدیریت بر یکی از حساس ترین سازمان های حمایتی کشور قرار دارد؟

در برداشتی تحلیلی، علت ماندگاری تقریبا سه ساله همایون هاشمی را نه بواسطه قدرت و قابلیت مدیریتی وی ، سطح عملکرد و خدمات رسانی و رضایت سازمانی کارکنان از او ، رضایت ارباب رجوع از او و حلقه مدیریتی وابسته به وی و یا حتی در تعابیر تبلیغی و کم اساسی که بعضا حکایت از گستردگی لابی های سیاسی - مدیریتی انجام شده توسط او برای ماندگاری دارد، دانست . آنچه که تاکنون هاشمی را در مدیریت سازمان بهزیستی نگاه داشته است، خوش اقبالی وی در تغییرات محیطی و مدیریتی بوده که در سطوح کلان و بالادستی سازمان بهزیستی رخ داده است. بعنوان نمونه،آیا عقل سلیم حکم می کرد که دکتر عباسی(وزیر قبل وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی)با فرض احتمالی تفاوت دیدگاه با رئیس سازمان بهزیستی، اقدام به برداشتن رئیس یک سازمانی حمایتی در دقیقه 90 بازی تغییر دولت نماید؟ آیا در شرایطی که دولت تدبیر و امید با دو راهبرد پرداختن به اولویت ها و فتح سنگر به سنگر، در حال پیشروی و تثبیت نظام اداری و مدیریتی کشور است، ایجاد یک تغییر عجولانه در چند ماه اول فعالیت دولت یازدهم ، معقول می توانست باشد؟آیا تغییر رئیس یک سازمان در پایان سال مالی 1392، امری قابل قبول است؟ و ...

اما آنچه که بعنوان نوعی سنت عقلانی قابل استنباط و یا حداقل حدس زدن است ، زوال تدریجی عمر مدیریتی همایون هاشمی و حلقه منتصب به او و احتمالا آمادگی افکار عمومی و زیر حوزه های تخصصی، برای تغییر وی در سال 1393 می باشد.

نظر وبلاگ در خصوص مطالب فوق(وبلاگ قصد توهین یا هجمه بر هیچ فرد ، گروه و یا سازمانی را نداشته و حق سازمان بهزیستی و هر ذی نفع دیگری برای ارسال جوابیه و ارایه هرگونه توضیح مستند با در نظر گیری قوانین و رعایت اصول اخلاقی محفوظ است):  

مطالب فوق برای سایت خبری و تحلیلی عصر خبر http://www.asrkhabar.com جهت انعکاس در سایت ارسال شده بود. سایت عصر خبر در روز شنبه مورخ 24/12/92 اقدام به انعکاس خبر فوق نموده و در شب ، خبر را از روی سایت برداشت. ما در خصوص علت این کار چیزی بدست نیاوردیم . علت را خودتان با ذهن پاک و ان شا ا.... ، بدون جهت بررسی کنید و درسی و نادرستی قضاوت هم پای خودتان .

اما توجه باید داشت که انعکاس این خبر مصادف شده بود با پیگیری مرگ 15 کودک در نارمک (قصد بحث در این خصوص را نداریم چرا که لازم است قوه محترم قضاییه بشکل کاملا مستقل و با در اختیار داشتن زمان کافی موضوع را بررسی نماید). یا علی

منابع و ماخذ:

-        آینا نیوز.(سی مهر 1388). ناگفته هایی از استاندار جدید آذربایجان غربی . کد خبر: 4654 . برگرفته از: http://www.ainanews.com .

-         گلزار1359.(21 شهریور 1390). دکتر همایون هاشمی کیست . برگرفته از وبلاگ : http://1359golzar.blogfa.com .

-         رضوانی ، افشار.(دهم آذر 1390). دکتر همایون هاشمی کیست . برگرفته از وبلاگ : http://rezvanafshar.blogfa.com .

-         سایت تحلیلی و خبری امروز و فردا.( هشت اسفند 1392). چرا هنوز مدیر احمدی نژاد در سازمان بهزیستی است . برگرفته از : http://emroozofarda.ir .

-