من روي سخنم با شخص آقاي دکتر همايون هاشمي است. آقاي دکتر هم شما مي دانيد و هم خيلي از کارکنان سازمان بهزيستي و هم تعداد زيادي از متخصصصان مرتبط در بيرون از سازمان و از همه مهمتر تعداد زيادي از مددجويان تحت پوشش سازمان که:
عملکرد شما در سازمان بهزيستي نه تنها مناسب نبوده بلکه تخريب کننده و ويران ساز بوده است.
تيم همراه شما شايستگي لازم براي کار را ندارد و خود حضرتعالي نيز توان فعاليت گروهي و تيمي را نداريد. به روحيه شما مربوط مي شود که اندکي خود محور بيني در آن وجود دارد. لذا اگر خودتان هم بخواهيد نمي توانيد با ديگران کار کنيد.
فقط شعار داده ايد و شعار داده ايد و با سرنوشت چند ميليون نفر بازي کرديد تا خودتان را حفظ کنيد و روزگار بگذرانيد. اين از انصاف بدور است و حق نيست. مسما براي شما هم مرگ وجود دارد و حساب پس دادن.
با يارگيري و يارکشي نمي توان مديريت کرد. تنها مي توان ايام گذراند و يک مشکل را تبديل به بلاي خانمان سوز کرد.
...
پس چرا سعي نمي کنيد يا خودتان را اصلاح کنيد که از محالات است. و يا از سازمان برويد و بازنشسته شويد. فرصت خوبي براي مهيا شدن جهت سفر ديگر و استغفارطلبي از خداوند تواب است.
فکر آن اقاي دکتر هاشمي . فکر کن